از اینکه مدتی مارا تحمل کردید واز مطالب ما بازدید کردید نظری سازنده دادید کمال تشکر و امتنان را دارم وبرای شما آرزوی موفقیت وشادمانی می کنم و اگر خواستید همراه ما باشید به آدرس:
عنوان مرا جعه کنید با تشکر مدیریت سایت
از ویژگیهای بارز و اساسی دنیای امروز، وجود ارتباطات مستمر و دائمی و کنش های مختلف میان مردمی است که به لحاظ سطوح مختلف زندگی و دیدگاههای متفاوت فرهنگی و اجتماعی، تفاوتهای بسیاری با هم دارند.آنچه مسلم است خصلت پیچیده و تو در توی ارتباطات، انسانها را تا حدود زیادی به یکدیگر وابسته کرده است.در گذشته افراد احتمالا همه دانش و آگاهیهایی که در رابطه با نوع زندگی و مهارتهای کنش فردی و اجتماعی داشتند، در دانش محلی آنها خلاصه می شد. به این معنا که انتقال پیامهایی که حاوی آموزه های مختلفی بود، به طور سنتی و از طریق رابطه رو در رو صورت می گرفت. به همین دلیل همیشه انتقال فرایندهای فرهنگی و تبادل پیامها، به کندی صورت می گرفت.
اما امروز انتقال و تبادل پیامها به گونه ای صورت می گیرد که هرگز برای نیاکان ما قابل تصور نبوده است. تلویزیون یک رسانه همگانی و در دسترس است و اولین و سریع ترین ابزار برای دستیابی به انواع پیامها می باشد. اینترنت با قدرتی باورنکردنی به اغلب خانه ها راه یافته و برای عده کثیری از افراد در دسترس است. شبکه های مختلف رادیویی و ماهواره ها هم در این چرخه عظیم ارتباطات، فعالانه عمل می کنند.
فلذا این تصور که رسانه ها را تنها وسیله ای برای سرگرمی و گذران اوقات فراغت بدانیم، گمراه کننده و دور از واقعیت است.
کلمه شیطان satan در عربی« الشیطان» از ریشه «شطن» گرفته شده است و به معنای خطا کار، متجاوز و دشمن است. این یک عنوان است که معمولاً به هر موجود موذی اطلاق میگردد و به ابلیس نسبت داده میشود. ابلیس یک جن بوده که از فرمان خداوند سرپیچی کرده است.
لذا توسط خداوند از بهشت رانده شده و محکوم شده است که به عنوان ابزاری برای آزمایش انسان و جن باشد و ایمان آنها را برای خدا بسنجد و او در زمان ظهور آخرین وصی پیامبر اسلام کشته خواهد شد.
شیطان پرستی یکی از اعتقاداتی است که به آن پیشینه هزاران ساله میدهند و دلیل آن را نیز پرستش هر موجود دارای قدرت، توسط مردمان هزاران سال پیش و یا در نظر گرفتن دو خدای ضد هم یعنی خدای خیر و خدای شر میدانند .اما شیطان پرستی مدرن آئینی است دارای شباهتهایی به اومانیسم که انسان را برترین موجود میداند و او را تنها در برابر خود مسئول میداند.
آنتوان اس زاندر لاوِی (مؤسس شیطان پرستی مدرن) در این باره میگوید: «خدای با عظمت و با شکوهی وجود ندارد، و جهنمی که در آن گناهکاران کباب میشوند هم نیست.
اینجا و حالا ، روز شکنجه و سختی ماست! اینجا و حالا روز خـوشی ماست! اینـجا و حـالا فـرصت ماست! این روز و این سـاعت را انتخاب کن که زندگی رهایی بخشی وجود ندارد!
شیطان پرستی جدید به خدایی اعتقاد ندارد و شیطان را تنها نوعی کهن نماد (archetype) میداند و اعتقاد دارد که انسان به تنهایی میتواند راه درست و غلط را تشخیص دهد. به همین دلیل هم این اعتقاد بیشتر به عنوان یک اعتقاد فلسفی شناخته میشود که پیروانش به جای اطاعت از قوانین خدایی یا قوانین طبیعی و اخلاقی عموماً بر پیشرفت فیزیکی خود با راهنماییهای موجودی مافوق و یا قوانینی فرستاده شده تمرکز دارند . به همین دلیل بسیاری از شیطان پرستان معاصر از باورها و گرایشهای ادیان گذشته اجتناب میکنند و بیشتر گرایشهای خودپرستانه دارند
از جمله اقداماتی که از رشد و پیشرفت این فرقهها و مکاتب جلوگیری میکند، میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
تقویت مراکز دینی: یکی از راهکارهای مبارزه با فرقههای ضاله تقویت و توسعه مراکز دینی در مناطق مختلف کشور است. هرجا که مراکز دینی فعال باشند و افکار و اعتقادات دینی را اشاعه دهند، راه نفوذ چنین فرقههایی بسته خواهد شد. یکی از دلایلی که مردم جذب اینگونه فرقهها میشوند، پایین بودن سطح سواد و آگاهی نسبت به مسائل دینی است. اگر مراکز دینی به خوبی فعالیت کنند و بتوانند دین را آنگونه که هست به مردم عرضه کنند، مردم کمتر جذب چنین گروهها و مسلکهای دروغین خواهند شد. علما و روحانیون با شناسایی مراکز فعال این مسلکها و مقابله با آنان میتوانند نقش بسزایی در خنثی کردن چنین تهدیداتی داشته باشند.
تقویت فرهنگ و اقتصاد مردم: از جمله راههای نفوذ بر روی افراد یک جامعه، پایین بودن سطح فرهنگ و اقتصاد یک جامعه است. به دلیل پیشرفت تکنولوژی و افزایش تمایل و گرایش مردم به رفاه اجتماعی، برخی از این گروهها با حمایت و کمکهای مالی به افراد آنها را جذب میکنند. بنابراین کسانی که از لحاظ اقتصادی در سطح پایینتری نسبت به سایر افراد جامعه هستند و یا در مناطق محروم کشور زندگی میکنند بیشتر در معرض به دام افتادن این فرقهها میشوند. اگر تدابیری اندیشیده شود که سطح رفاه نسبی و فرهنگی افراد جامعه بالا برود، امکان جذب افراد کاهش خواهد یافت.
افزایش سطح آگاهی مردم: فرقههای ضاله و مکاتب گمراه از عدم دستیابی مردم به امکانات رسانهای و نداشتن اطلاعات کافی در زمینه اعتقادات دینی، استفاده میکنند و با استفاده از ابزارهای مختلف و زیبا جلوه دادن اعتقادات و افکار خود مردم را جذب میکنند. این مساله زمانی نمود بیشتری پیدا میکنند که مناطق محروم کشور به دلیل پایین بودن سطح دانش و اطلاعاتشان بیشتر جذب چنین مکاتبی میشوند. همچنین این گروهها با اطلاع از نیاز مردم و خواستههای روز جوانان سوء استفاده کرده و با ابراز همدردی و اینکه این گروهها نجاتبخش آنان هستند با شبهه افکنی در باورهای مردم به راحتی افکار خود را القا میکنند. بنابراین با افزایش سطح آگاهی مردم میتوان به نحو موثری از فعالیت این گروهها کاست. پایین بودن سطح اگاهی مردم از ایمان و اعتقادات خود از راههای نفوذ این فرقههاست که با آموزش به آنان و افزایش بصیرت در این زمینه میتوان بخش اعظمی از فعالیت این گروهها را خنثی کرد.
با توجه به اینکه بسیار از جوانان از روی ناآگاهی از پوششها، موسیقیها و برخی اعمال و رفتار اینگونه فرقهها استفاده میکنند، بهتر است با روشنگریها و آموزشهایی که به آنان داده میشود راه هرگونه تقلید از این مسلکها را بست. چه بسا تقلید کورکورانه و ناآگاهانه به مرور موجب جذب افراد به این افکار و اعتقادات شود.
آموزش به دانشجویان در دانشگاهها و جوانان: از آنجا که کشور ما کشور جوانی است و جوانان و دانشجویان از سرمایههای عظیم این مرز و بوم محسوب میشوند، دشمنان همواره تلاش میکنند با تبلیغات منفی و ایجاد شبهه در اعتقادات و افکار آنان به اهداف شوم خود دست پیدا کنند. در چنین فضای شبههآلودی است که به راحتی میتوان بسیاری افکار التقاطی و منافی با شرع را به خورد جوانان داد. با توجه به اینکه بسیار از جوانان از روی ناآگاهی از پوششها، موسیقیها و برخی اعمال و رفتار اینگونه فرقهها استفاده میکنند، بهتر است با روشنگریها و آموزشهایی که به آنان داده میشود راه هرگونه تقلید از این مسلکها را بست. چه بسا تقلید کورکورانه و ناآگاهانه به مرور موجب جذب افراد به این افکار و اعتقادات شود.
برگزاری دورههای آشنایی با فرقههای ضاله: برای بالابردن سطح آگاهی مردم و جوانان برگزاری دورههای آشنایی با این فرقهها ضروری به نظر میرسد. پیشنهاد میشود وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با برگزاری این دورهها در تمامی نقاط کشور، برای تمامی سطوح جامعه و همه سنین اقدام به روشنگری کند. لزوم برگزاری چنین دورههایی برای والدین بیشتر توصیه میشود. زیرا پدر و مادر و خانواده نقش بسیار مهمی در جلوگیری از انحراف فرزندان در سطح اجتماع دارند.
رصدکردن و خنثیسازی تبلیغات منفی و فعالیت این فرقهها: بسیاری از تبلیغات و اعمال این فرقهها خارج از چارچوب قانونی است. مسئولان نظامی، انتظامی، امنیتی و قضایی کشور نقش بسیار مهمی در شناسایی این تبلیغات و خنثی کردن فعالیت آنها در سطح جامعه دارند. این مسئولان با رصد کردن مراکز فعال، شناسایی و مجازات اینگونه فرقهها میتوانند بسیاری از فعالیتهای این گروهها را در نطفه خفه کنند و اجازه هرگونه عرض اندامی را از آنان بگیرند.
دادن مجوز به موسساتی که میخواهند با این فرقهها مقابله کنند: با توجه به رشد رو به افزون این فعالیتها در سطح جامعه، با تاسیس موسساتی در اقصی نقاط کشور که قادرند با آنان مبارزه کنند نیز راهکار دیگری به نظر میرسد. با ابلاغ وظایف و ماموریتهای یکسان به موسسات متقاضی، میتوان مبارزهای یکپارچه و ضربتی در تمامی نقاط کشور را علیه این گروهها آغاز کرد.
جلوگیری از انتشار کتب این فرقهها و انتشار کتابهایی برای روشنگری مردم: امروزه در کتابفروشیهای معتبر سراسر کشور شاهد فروش بسیاری از کتابهای منطبق با فرقههای ضاله و عرفانهای نوپدید هستیم. به نحوی که برخی از این کتابها با نویسندگان معلومالحال، بارها تجدید چاپ نیز شدهاند. همراه با جلوگیری از انتشار چنین کتابهایی، متولیان امور فرهنگی کشور باید تلاش کنند کتابهای اعتقادی و عرفانی مطابق با آموزههای دینی در اختیار علاقمندان قرار گیرد. همچنین کتابهایی در رد چنین تفکرات گمراه برای افزایش آگاهی عمومی نیز باید تهیه و چاپ شود و در صورت تمکن مالی، با هزینه پایین و حتی رایگان در اختیار مردم قرارگیرد تا افراد بیشتری به مطالعه این نوع کتب اهتمام ورزند.
ارائه الگوهای مناسب دینی به جامعه: غالب فرقهها و مکاتب گمراه با عرضه شخصیتهای کاریزماتیک به اجتماع و بیان سخنان جذاب از سوی آنان توانستهاند مخاطبان بسیاری را به سمت خود جلب کنند. برای مقابله با این حرکت، علما و نخبگان جامعه نیز با انجام اقدامات مشابه میتوانند شخصیتهای عرفانی و دینی را که در تاریخ اسلام کم نیستند و برخی نیز در حال حاضر در جامعه اسلامی در حال فعالیت هستند به مردم معرفی کنند.
برگزاری جلسات نقد و بررسی این مکاتب و فرقهها برای افراد: برگزاری جلسات و همایشهایی که در آن انواع فرقهها و مکاتب ضاله مورد نقد و بررسی قرار میگیرند و دعوت از جوانان و صاحب نظران در این زمینه میتواند راه دیگری برای به چالش کشیدن این گروهها باشد. در فضای باز و آزاد بحث و انتفاد در کنار اساتید صاحب فن، جوانان خود میتوانند راه درست را از نادرست تشخیص دهند.
به دلیل پیشرفت تکنولوژی و افزایش تمایل و گرایش مردم به رفاه اجتماعی، برخی از این گروهها با حمایت و کمکهای مالی به افراد آنها را جذب میکنند. بنابراین کسانی که از لحاظ اقتصادی در سطح پایینتری نسبت به سایر افراد جامعه هستند و یا در مناطق محروم کشور زندگی میکنند بیشتر در معرض به دام افتادن این فرقهها میشوند
تقویت تبلیغات رسانهای: باتوجه به حجم انبوه تبلیغات رسانهای در دنیای امروز، فرق و گروهها میتوانند با استفاده از این ابزار قدرتمند تبلیغات خود را در سطح وسیعی به مردم عرضه کنند. برای مقابله با این حرکت، باید نرمافزارهای آشنایی با این گروهها و فرق با هزینه کم تهیه و در اختیار عموم قرار گیرد. همچنین صدا و سیما میتواند با تهیه فیلمهای مستند و معرفی این فرقهها نقش بسزایی در بالابردن سطح آگاهی مردم داشته باشد.
جلوگیری از واردات، تولید و فروش علائم و نشانههای فرقههای ضاله در کشور: در حال حاضر در بازارهای کشور شاهد عرضه و فروش بسیاری از اقلام و نشانههای فرقههای ضاله در کشور هستیم که بسیاری از مردم نیز بدون اطلاع از مفهوم این نشانهها از آنها استفاده میکنند. تا جایی که برچسبهایی از این نشانهها نیز تولید و برای کودکان در بازارها عرضه میشود. انگشترهای خاص، دستبندهای عجیب، گردنبندهای اسکلتی، چکمههای چرمی تزیین شده با فلز و با نشانههای خاص، لباس های منقش به این آرم ها و... در بازار به راحتی و سهولت قابل دسترسی و خرید است و متولیان امور فرهنگی کشور در اقدامی آگاهانه باید اقدام به جمعآوری و جلوگیری از تولید و واردات این نشانهها کنند.
نظارت بر عرضه بازیهای رایانهای: بازیهای رایانهای یکی دیگر از مصادیق نفوذ این فرقهها به افکار و اعتقادات مردم است که این راه نفوذ در میان کودکان و نوجوانان بیشتر وجود دارد.
جلوگیری از گسترش موسیقی با محوریت این فرقهها: متاسفانه برخی از این فرقههای ضاله با استفاده از ابزار هنر موسیقی توانستهاند تاثیرات عمیقی بر روان و افکار جوانان بگذارند. موسیقیهایی که از سوی این گروهها تولید میشود سرشار از خشونت، پوچی، بیهویتی و نفرت است. که در نهایت منجر به از خودبیگانگی و بروز ناهنجاریهای اجتماعی میشود. جلوگیری از گسترش این نوع موسیقی مبتذل و آشنا کردن جوانان با موسیقی ناب ایرانی از راهکارهای پیشنهادی دیگر برای مبارزه با این گروههاست.
ی ظهور استعدادهایشان در فرآیند پیشرفت کشور ، ترجیح داده اند خود را در مد و لباسهای بی هویت غربی پنهان کنند. چرا؟! ...
شلوارهای فاق کوتاه، موهای سیخ سیخ ژل زده، تی شرتهای تنگ و... پوشش جوانانی از این مرز و بوم است که به جای ظهور استعدادهایشان در فرآیند پیشرفت کشور ، ترجیح داده اند خود را در مد و لباسهای بی هویت غربی پنهان کنند. چرا؟! ...
عده ای به جای اندیشیدن به این سوال آنها را به عقده های روانی و شخصیتی متهم می کنند ، عده ای نسخه های سخت می نویسند و عده ای هم آنها را از هر مسئولیتی در قبال خود و جامعه مبرا می دانند. کار ما معرفی مقصر و تبرئه کسی نیست. انعکاس، ایجاد سوال و دعوت به تفکر است. از همین رو امیدواریم مسئولان فرهنگی نیز به مسئولیت های خود بیشتر بیندیشند ...
شیطان پرستی دنیایی را ترسیم میکنند که هیچ روزنه امیدی برای آن متصور نیست و به همین دلیل این فرقه نوظهور را جهان تاریک نیز میگویند. شیطان پرستان خود کشی را از موارد رایج این آیین و رسیدن به حقیقت میدانند و معتقدند که حقیقت در این دنیا بدست نمیآید.
به هنگام نماز خواندن باید پس از خداى متعال امام خود را آنچنان حاضر و ناظر بر اعمالت بدانى که گویى آن حضرت در کنار تو نشسته و شاهد است. مباد که نمازت چون نماز حماد باشد که شصت سال از عمرش گذشته بود اما در حضور حضرت امام صادق، علیه السلام، نتوانست درست نماز بخواند و همچنین باید که در قیام و قعود و رکوع و سجود و به هنگام تشهد که بر رسول اکرم و خاندان گرامیش درود و صلوات مى فرستى به یاد امام زمان خود باشى و چون بگویى:
السلام علینا و على عبادالله الصالحین…
به یاد امام زمان خود باشى، و چون بگویى:
السلام علیکم و رحم الله و برکاته…
به یاد محمد و آل محمد، و بویژه امام زمان خود و سایر مؤمنان باشى، تا سلام تو لغو نباشد. و چون سجده شکر به جا مى آورى نیز دعا در حق آن حضرت، ارواحنا فداه، را فراموش نکنى، چنانکه حضرت صادق، علیه السلام، در سجده خود دعا نموده است.
از جمله وظایفى که در غیبت امام، علیه السلام، توصیه شده است دعا کردن در حق ایشان است بعد ازنماز و چنگ زدن به دامانشان تا شفاعت کنند در درگاه حضرت احدیت که نمازمان مقبول واقع شود وهمچنین تضرع و زارى کردن است تا اعمال و عبادات ما به هنگام عرضه به ایشان مورد قبول افتد. بهتراست که تعقیبات بعد از هر نماز اختصاص داده شود به دعا کردن به وجود مقدس امام یا به دعاهایى که ازامامان به ما رسیده است و بخصوص سلام کردن و زیارت آن حضرت و پدران معصومش بعد از هرنماز ترک نشود که این کار سیره و روش اهل اسلام است.
فرارسیدن ماه رمضان ماه بندگی خداوند بر تمام مسلمانان مبارک باد
در برج ولامهر جهان تاب علی(ع) است
در شهر علوم نبی باب علی(ع) است
از اول خلقت بشر تا امروز
مظلوم ترین شهید محراب علی(ع) است
انیس قلب خود تنها خدا کن / خدا را در دل شبها صدا کن
ز خوف حق چو اشکی را چکاندی / به حال این رفیقت هم دعا کن . . .
در امشب که سالگرد ۱۰۵۵ مین سال تاسیس مسجد جمکران است، کنار حرم آن حضرت دعا گویم. شبهای احیاء یادت نره ما رو دعا کنی . . .
تشنه ام این رمضان تشنه تر از هر رمضانی / شب قدر آمده تا قدر دل خویش بدانی
لیله القدر عزیزی است بیا دل بتکانیم / سهم ما چیست از این روز همین خانه تکانی . . .
خبر آوردند که امشب از هزار شب بهتر است و یک اتفاق ویژه می افتد و آن اینکه
امشب دست ملکوت به طرف زمین کشیده می شود . . .
تقدیری سراسر خیر ، برکت ، خرسندی ، سلامت ، خوشبختی و سعادت دنیا و آخرت
توشه شب قدرتان باد . . .
به فرق نازنینش کی اثر می کرد شمشیر / یقینا ابن ملجم وقت ضربت یا علی گفت . . .
(با تسلیت ایام شهادت مولای متقیان در مناجات شبانه شبهای قدر را التماس دعا دارم.)
شب قدر سرنوشت یکسال ما تعیین می شود. این شبها را از دست ندهیم
برای تعجل فرج دعا کنیم . . .
شنیدم عاشقی مستانه می گفت :
اگر آتش به زیر پوست داری / نسوزی گر علی را دوست داری . . .
چشم ما و عنایت حیدر، دست ما و کرامت حیدر. یا علی(ع)
همه ما آدم ها، صبح ها از خواب برمی خیزیم، به مشغولیت های روزانه خود می پردازیم، با دیگران صحبت می کنیم، صحبت های دیگران را می شنویم، به مکان های مختلف می رویم. با آدم های مختلف دیدار می کنیم. اما دقیقاً در همان لحظه ای که مشغول انجام این امور هستیم، تعداد کمی از ما به این می اندیشیم که چرا داریم این کار را می کنیم، و آیا اساساً این کاری که انجام می دهیم کار درستی است یا نادرست.
بگذارید با هم یک مثال را مرور کنیم. شما در خانه نشسته اید که یکی از دوستانتان تماس می گیرد و شما را برای یک میهمانی دعوت می کند. شما ده دقیقه فرصت دارید که آماده شوید و به میهمانی بروید. می توانیم حالت های مختلفی را برای واکنش شما تصور کنیم. در حالت اول، شما خیلی خوشحال می شوید و بلافاصله از جا می پرید تا لباس های خود را عوض کنید و به میهمانی بروید. در حالت دوم، شما چند لحظه، و فقط چند لحظه فکر می کنید. به این فکر می کنید که در آن میهمانی با چه کسانی دیدار می کنید؟ چه صحبت هایی ممکن است رد و بدل شود؟ آیا رفتن به این میهمانی برای روحیه شما مناسب است؟ و یا با نگاهی دراز مدت تر، آیا رفت و آمد با این افراد، برای آینده شما مفید است؟ همین چند لحظه کوتاه، به شما این فرصت را می دهد که شرایط را بررسی کنید. اگر رفتن به میهمانی را مناسب ندیدید، خیلی مطمئن و قاطع تصمیم می گیرید که به میهمانی نروید، اما اگر همه شرایط مناسب بود، شما به سرعت برمی خیزید تا برای رفتن به میهمانی آماده شوید، در حالی که زمان زیادی را از دست نداده اید. شاید با نگاه بیرونی، بین حالت اول و دوم تفاوت زیادی احساس نشود، اما حقیقت این است که همین چند لحظه اندیشیدن، اساسی ترین تفاوت میان انسان های متفکر، با سایر انسان هاست.
البته رسیدن به موقعیتی که آدم بتواند در هر لحظه به کاری که انجام می دهد بیاندیشد و تشخیص بدهد این کار درست است یا خیر، گذر از مراحل مختلفی را می طلبد که واقعاً چندان کار سختی نیست و ارزشش را دارد.
فکرش را بکنید، اگر ما بتوانیم به این قدرت برسیم که در هر لحظه تصمیم درست را از تصمیم نادرست، و کار مفید را از کار مضر تشخیص بدهیم، و آن قدر به خودمان ایمان داشته باشیم که به آنچه که مناسب تشخیص داده ایم، عمل کنیم، چه زندگی لذت بخشی خواهیم داشت.
مانند کسی که در یک شب تاریک، که اکثر آدم ها قدرت دیدن ندارند و مدام به در و دیوار می خورند، یا در چاله و چاه می افتند، به عینک مادون قرمز مجهز شده و راه را شفاف و واضح می بیند و در مسیر درست قدم بر می دارد. حتی شاید بتواند دست کسی را هم که دارد در چاه می افتد بگیرد و او را نجات بدهد.
عمل کردن به دستورات عقل، باعث می شود که عقل روز به روز قوی تر و قدرتمندتر شود. مثل ورزشکاری که ماهیچه های خود را زیر بار تمرین روزانه، ورزیده تر و ورزیده تر می کند
این احساس زیبا، فقط چند قدم با ما فاصله دارد.
اولین نکته ای که باید برای قدم گذاشتن در این مسیر بدانیم، این است که همه ما توانایی لازم برای انجام این کار را داریم. چرا که انسان به ابزار قدرتمندی به نام عقل مجهز شده که به طور قطع، مهم ترین سرمایه آدمی است. (1)
عقل مانند یک اقیانوس بیکران است که اکثر ما آدم ها حتی به اندازه یک فیتوپلانگتون هم از آن بهره برداری نمی کنیم. کافی است این سرمایه بزرگ را برای تشخیص کار درست از کار نادرست به کار بگیریم و نتیجه این تشخیص را اجرا کنیم. این مسأله، در نگاه اول ممکن است دشوار به نظر برسد. دانشمندان مختلف در طول تاریخ، بحث ها و مطالعات گسترده ای بر روی این موضوع که چه چیزی حقیقت است و چه چیزی باطل، و چه کاری خوب است و چه کاری بد، انجام داده اند و نظرات مختلفی را هم ارائه کرده اند. اما به نظر من این قضیه آن قدرها هم پیچیده نیست. من چند قانون بلدم که شاید بتواند در این مسیر به ما کمک کند. قانون هایی که مثل نکته های کنکوری، می توانند ما را در یافتن گزینه صحیح کمک کنند.
اولین قانون این است که، اگر ما واقعاً تصمیم گرفته باشیم که متفکرانه زندگی کنیم، و تلاش خود را برای یافتن حقیقت انجام دهیم، قطعاً راه درست را خواهیم یافت. این یک قانون است. قانونی که اجرای آن را خدا ضمانت کرده و ردخور ندارد. (2)
قانون دیگر این است که اگر ما در مورد چیزهایی که خوب و بدش را می دانیم، قبل از انجام آن بیاندیشیم و کار درست را انتخاب کنیم، همین متفکرانه عمل کردن، ظرفیت ما را بالا می برد تا جایی که قدرت تشخیص خوب از بد را در شرایط دیگر نیز به دست می آوریم. (3)
قانون مهم دیگر، این است که عمل کردن به دستورات عقل، باعث می شود که عقل روز به روز قوی تر و قدرتمندتر شود. مثل ورزشکاری که ماهیچه های خود را زیر بار تمرین روزانه، ورزیده تر و ورزیده تر می کند.
حتماً دوستان تبیانی من که این مقاله را می خوانند، تا به حال فهمیده اند این قانون ها از کجا آمده اند و چرا باید به این قانون ها اعتماد کرد. پس می توانیم برای یافتن قانون های بیشتر، به منابع اصلی آنها مراجعه کنیم. اما، خواندن همین چند قانون، برای ما کافی است تا تصمیم بگیریم زندگی گذشته خود را کنار بگذاریم و زندگی جدیدی را شروع کنیم. زندگی زیبایی که در آن، عقل راهنمای ماست و لحظه به لحظه، برای رفتن یا نرفتن، گفتن یا نگفتن، دیدن یا ندیدن، انجام دادن یا انجام ندادن، ما را راهنمایی می کند. می دانیم که هر روز تمرین نکردن، ممکن است باعث شود عقل ما از فرم خارج شود. می دانیم که این مسیر ممکن است کمی طول بکشد، ولی همیشه طولانی ترین سفرها، با اولین گام شروع می شود. پس، بیایید اندیشیدن را از همین لحظه و از همین جا شروع کنیم. اولین سؤال را من از شما می پرسم:
چرا شما دقیقاً در این لحظه، این صفحه را باز کرده اید و دارید این مقاله را می خوانید؟
اعتماد به نفس یک کلید حیاتی برای موفقیت در هر قدمی از زندگی است. افراد دارای اعتماد به نفس بالا بیشتر مورد توجه قرار می گیرند. آنها راحت تر به اهداف خود دست پیدا می کنند. در مقابل افراد با اعتماد به نفس پایین اغلب در پایان کار بازنده هستند.
راههای افزایش اعتماد به نفس
در حال زندگی كنید
اگر در حال زندگی كنید و تمام انرژی خود را متوجه زندگی در لحظه نمایید، فردای شما هم تضمین خواهد شد. چرا كه فردای شما محصول عملكرد صحیح امروز شما است. اگر عمر خود را در حسرت دیروز با نگرانی فردا سپری كنید، لحظهها را از دست خواهید داد و این به معنی از دست دادن فردا نیز میباشد.
سر خود را بالا نگه دارید
این كار باعث میشود جریان خون از قلب به مغز (خون شریانی) و از مغز به قلب خون وریدی) به آسانی انجام پذیرد. حجم ریهها افزایش یابد و در واحد زمان، اكسیژن بیشتری با خون مبادله شود. راههای هوایی از قبیل نای، نایژهها، حلق وبینی تا حدودی در یك امتداد قرار گیرند و تنفس، راحتتر شود، میزان دید بیشتر شود، به برازندگی ظاهری شخص كمك كند و از همه مهمتر، اعتماد به نفس شخص را زیاد میكند.
با افرادی كه دارای شخصیت مثبت و پشتیبان هستند ارتباط داشته باشید
از معاشرت با افرادی كه دارای شخصیت منفی هستند و سبب بروز بحران در شما می شوند پرهیز كنید. این افراد سبب فرسایش اعتماد به نفس ارزشمند شما می شوند. آنها شما را وادار می كنند قسمت منفی شخصیت خود نگاه كنید و نه قسمت مثبت آن. بعد از مدتی شما در دنیای منفی و بدگمان آنها احاطه می شوید. هیچ چیز نمی تواند مخرب تر از این باشد. از چنین دوستانی در سریعترین زمان ممكن دوری كنید.با ورزش و رژیم خود را سرحال و بدنتان را متناسب نگه دارید
یك فرد سالم و تندرست و قوی فعالتر است و در حرفه خود چیزهای بیشتری بدست می آورد. سلامتی بدنی همانند اعتماد به نفس سبب درخشش چهره شما می شود.
درباره اهدافتان با خود گفتگو کنید
اهداف را به صورت جملاتی مشخص در آورید وبه خود بگویید آن هم به صورت جملات مثبت . اهداف باید واقعی ومعقول باشند نه بلند پروازانه که دسترسی به آنها ممکن نباشد ونه پیش پا افتاده که ارزش کوشیدن را نداشته باشند . اهداف معقولی برای هرساعت ، روز ، هفته وماه وضع کنید . موفقیت در اهداف کوتاه شما را برای دست یافتن به اهداف بلند مدت تشویق می کند و انگیزه تلاش را در شما بیدار می سازد . همواره اهداف را یادآور شوید تا بخشی از ضمیر ناخوداگاه شما گردد.
یکی از عامل های اصلی در اعتماد به نفس پایین ، ترس از عدم پذیرش طرد شدن است. آنچه را که فکر می کنید درست است انجام دهید. به یاد داشته باشید این انتظار اشتباهی است که بخواهیم همیشه مورد پذیرش و تایید دیگران باشیم
دربرخی زمینه ها متخصص شوید
آگاهی عمومی لازمه زندگی فردی واجتماعی است اما کافی نیست . برای پیشرفت در زندگی فردی وحرفه ای شما باید در زمینه هایی متخصص ومنحصر به فرد باشید . همین نکته که شما چیزی می دانید ودیگران نمی دانند به شما اعتماد به نفس می دهد . باید آموزش مداوم را به عنوان یک اصل در زندگی خویش بپذیرید .
از طرد شدن نهراسید
یکی از عامل های اصلی در اعتماد به نفس پایین ، ترس از عدم پذیرش طرد شدن است. آنچه را که فکر می کنید درست است انجام دهید. به یاد داشته باشید این انتظار اشتباهی است که بخواهیم همیشه مورد پذیرش و تایید دیگران باشیم.
به خود و توانایی های خود متکی باشید و از وابستگی های غیر ضروری به دیگران بپرهیز نماییم
در مقاله ی قبل به بررسی " ارزش تلاش و مجاهدت پدر " و " روایاتی در مقام پدر" پرداختیم . حال ادامه ی بحث نقش پدر در تربیت فرزند :
اسلام و احترام پدر
اسلام برای پدرانی كه وظیفه ی خود را به درستی انجام می دهند، ارزش و احترم قائل است. این ارزش و احترام به حدی است كه در آیات قران پس از انجام وظیفه ، احترام به خدا و اطاعت از فرمانش از احترام به والدین یاد شده است.
در اینجا چند نمونه از موارد ارزش و احترام پدر را ذكر می كنیم :
اصل بر رعایت حكم پدر است و بدون اجازه ی او، جز در واجبات نمی توان گام برداشت.
فرزند وظیفه دارد بال رحمت و عنایت خود را در زیر پای پدر و مادر بگستراند.
فرزند حق اهانت به پدر را ندارد، حتی گفتن اف.
حرمت پدر چون حرمت خداست و نمی توان آبروی پدر را زیر سؤال برد و شخصیت ا و را خدشه دار كرد.
حال این همه احترام برای پدری است كه تمرین عظمت و لیاقت كرده باشد، عواملی كه سبب بغض و نارسایی در رشد و حیات خود و كودك است از خود دور كند و برای صلاح و فساد فرزندش و جامعه بیندیشد.
اهمیت نقش پدر
پدر در جنین از دو لحاظ سهم دارد :
1- وراثت
2- محیط.
از نظر وراثت نیمی از كروموزوم های جنین از پدر و نیمی از مادر است. ممكن است پدر بیماری داشته باشد و از طریق كروموزوم ها به كودك نیز منتقل می شود. رفتار پدر الگو و غرور او كارساز است. شیوه محبت یا خشونت ، اتكای به نفس ، قاطعیت پدر و... همه برای كودك در س و آموزنده می باشد.
رابطه ی پدر با فرزند باید بر اساس انس و تفاهم باشد، براساس اندیشه و تدبر، تحسین و تشویق، بكارگیری شیوه الگویی مناسب و همت گذاشتن برای سازندگی و رشد و شخصیت او باشد.
پدر از لحاظ محیط نیز نقش دارد. اگر پدر فردی پاك، شریف، مؤمن و متعبد باشد كودك از او تأثیر می پذیرد و اگر پدر آلوده باشد ناخواسته كودك نیز آلوده خواهد شد. طرز فكرها، فلسفه ها، ادبیات و هنر، اخلاق و رفتار و جرائم و انحرافات، مواضع سیاسی و اقتصادی همه در كودك مؤثر است و شخصیت كودك را تحت تأثیر قرار می دهد.
تصور كودك از پدر
طفل از زمان تولد تا حدود دو ماهگی شدیداً وابسته به مادر است و مادر را مركز آرزوها و آمال خود می داند. به تدریج كه كودك وارد دو ماهگی می شود، پدر وارد زندگی و ذهن و تصور او می شود. كودك این را در می یابد كه پدر برای او پناهگاه است، معلم است، رهبر و قانونگذار است.
تصور اینكه پدر از مادر كم اهمیت تر است از جهاتی درست است اما در مواردی نیز نقش پدر مهم تر از مادر می باشد. تجسم عالم شعور، مظهر عقل و دانش در خانواده در قبضه ی پدران است و طفل پدر را به این گونه می شناسد.
كودك به تدریج كه بزگتر می شود تصوراتی از پدر را در ذهن خود پرورش داده و آنها را پروبال می دهد. از جمله تصوراتی كه كودك از پدر خود دارد عبارتند از :
الف ) چهره برجسته خانواده
ب ) همانندی با پدر
ج ) ضامن رفع نیازها
د ) عامل تأمین امنیت
ه )مركز دانایی و اندیشه.
الف ) چهره برجسته خانواده : كودك در سن 3-2 سالگی پدر را بزرگترین شخصیت و عاقل ترین افراد می داند. اگر كسی علیه پدر چیزی بگوید، ا و از پدر خود دفاع می كند. كودك در خانه با پدر رفتاری رسمی دارد و بیشتر اوقات از كانال مادر با پدر ارتباط برقرار می كند.
ب ) همانندی با پدر : از نظر روان شناسان، كودك 6-3 ساله مخصوصاً پسر بچه ها پدر را الگوی خود قرار می دهند. پدر از نظر كودك سمبل قدرت است. ضامن خانواده است و همه ی آرزوی كودك این است كه مثل پدرش باشد.
ج ) ضامن رفع نیازها: پدر از نظر كودك ضامن رفع نیازهاست. هر چیزی را كه اعضای خانواده احتیاج دارند ، پدر تهیه می كند، كودك در سایه پدر، نیكو پرورش می یابد. هر چقدر سن كودك بیشتر شود، دید او نسبت به ضمانت پدر بیشتر می شود بطوریكه در سنین نوجوانی مادر را عامل مهر و محبت و پدر را عامل تأمین زندگی و انضباط می داند.
د ) عامل تأمین امنیت : اگر خطری برای كودك پیش آید به پدرش پناه می برد.
ه ) مركز دانایی و اندیشه: پدر نماینده ی دنیای خارج كودك است، مركز دانایی و آگاهی است. كودك گمان دارد كه پدرش در همه ی اصول و قواعد داناست. حتی كودكانی كه نسبت به پدر دید منفی دارند باز هم درباره ی پدر تعصب دارند و عقل و فكر او را تحسین می كنند.
در مقاله ی بعد به بررسی " اصولی كه باید والدین در تربیت فرزندان رعایت كنند " خواهیم پرداخت .
منبع : برگرفته ازبرخی متون تحقیقاتی مدرسه علمیه نرجس – با تغییر و تلخیص
بسیاری از کارشناسان بر این باورند که کامپیوتر و تلویزیون بر رشد و تقویت هوش کودک اثرات مخربی بر جای می گذارد چرا که ادبیات تلویزیونی مانع پیشرفت و رشد هوش کودک است. اگر کودکان بیش از حد به تماشای برنامه های آن بنشینند، ذهن آنها دیگر گنجایش فکرهای خلاقانه را نخواهد داشت.
بسیاری از کارشناسان بر این باورند که کامپیوتر و تلویزیون بر رشد و تقویت هوش کودک اثرات مخربی بر جای می گذارد چرا که ادبیات تلویزیونی مانع پیشرفت و رشد هوش کودک است. اگر کودکان بیش از حد به تماشای برنامه های آن بنشینند، ذهن آنها دیگر گنجایش فکرهای خلاقانه را نخواهد داشت. این اتفاق آنجا رخ می دهد که ذهن کودک به نورهای درخشان ساطع شده از تلویزیون واکنش نشان می دهد و پروسه تفکر متوقف می شود. در این رابطه صنایع تلویزیون سازی با این مساله به مقابله برمی خیزند. آنها محصولات خود را در برنامه های مخصوص کودکان معرفی می کنند و تقریباً هر ده سال یک بار، صنایع تلویزیون سازی با معرفی محصولی جدیدتر، متفاوت و حتی بزرگ تر، خود را در ذهن مشتری بالاتر می برند. با توجه به مسائل مطرح شده باید بدانیم که مانیتور کامپیوتر هم اثرات مشابهی، ناشی از نورهای ساطع شده از آن، برجای می گذارد.
در حاشیه دیدار امروز رهبر معظم انقلاب با نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی، ایشان واکنش جالب و البته آموزنده ای نسبت به سخنان یکی از نمایندگان داشتند.
تعاریف و تمجیدات یک نماینده مجلس درباره مقام معظم رهبری ، واکنش ایشان را به دنبال داشت. در حاشیه دیدار امروز رهبر معظم انقلاب با نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی، ایشان واکنش جالب و البته آموزنده ای نسبت به سخنان یکی از نمایندگان داشتند.
در خلال این جلسه، هنگامی که علیرضا دهقان نماینده مردم باغملك و ایذه در سخنان خود برخی تعابیر و تمجیدهای مبالغه آمیز را در وصف رهبری طرح کرد، رهبر معظم انقلاب در واکنش به سخنان وی فرمودند: «این تعبیرات کمکی به پیشرفت کار نمی کند».
هنگامی که یکی نمایندگان مجلس در سخنان خود برخی تعابیر و تمجیدهای مبالغه آمیز را در وصف رهبری طرح کرد، رهبر معظم انقلاب در واکنش به سخنان وی فرمودند: «این تعبیرات کمکی به پیشرفت کار نمی کند
حضرت آیت الله خامنه ای در واکنش به تعبیرات این نماینده، همچنین فرمودند: «این صحبتها من را شرمنده میکند و هم به ضرر من است و هم به ضرر گوینده».
چند سال پیش نیز وقتی یک گروه سرود ، در دیدار با رهبری ، سروده ای در وصف ایشان خواند ، رهبر انقلاب پس از استماع این اثر ، طی سخنانی این قبیل کارها را منع کردند.
هم چنین از خانم مرضیه حدیده چی نقل است: شاهد بودیم که روزی عده ای برای ملاقات با حضرت امام به حسینیه جماران آمده بودند و آقای فخرالدین حجازی که در آن زمان نماینده اول تهران در مجلس شورای اسلامی بود، از امام آن چنان تعریفی کرد که در حد ستایش بود. حضرت امام در جمله ای تکان دهنده به او می فرمایند: «این طور توصیف نکنید، مبادا باورم بشود».
واكنش رهبری نسبت به سخنان تملق آمیز این نماینده و همچنین موارد مشابهی كه قبلا با واكنش های رهبر انقلاب همراه بوده است، برای بعضی مسئولان دولتی و نمایندگان مجلس كه مدتهاست با فراموشی مرام امام و رهبری، عادت به تملق گویی و چاپلوسی از مافوق خود كرده اند، زنگ خطر و هشداری است تا با یادآوری سیره معصومین و ارزشهای انقلاب رفتار خود را اصلاح كرده و نسبت به پاكسازی اطرافیان خود از وجود این افراد متملق اقدام نمایند.
به نظر می رسد، چنین رفتار و برخوردی از سوی رهبر معظم انقلاب در قبال تعریف و تمجیدهای بیجا، باید به الگویی مناسب برای کارگزاران نظام جمهوری اسلامی در هر رتبه و مسئولیت تبدیل شده و همگان به این رفتار و منش اقتدا کنند.
عالمهی روزگار
ای حرم خاص خداوندگار |
دست خداوند تو را پرده دار |
مهره جبین ، زهره زهرا تویی |
روشنی ماه و ثریّا تویی |
از همه زنهای جهان برتری |
آن همگان دیگر و تو دیگری |
اُمّ اَب و بضعه خیرُ الانام |
مادر دو رهبر صلح و قیام |
همسر محبوب امیر عرب
خلقت پیدا و نهان را سبب
خوانده خدا عصمت كبری تو را
گفته نبی اُمّ أبیها تو را
ابن و اَبَت تاج سر عالمند
نسل تو سادات بنی آدمند
مادر تو اشرف زنهاستی
دختر تو زینب كبراستی
چیست حیا ؟ ریشه دامان تو
كیست ادب ؟ بنده فرمان تو
پاك بود دامنت از هر گناه
آیه تطهیر قرآن گواه
عالمه و نابغه روزگار
هاجر و مریم را ، آموزگار
مانده زعلم تو علی در شگفت
آنكه كمالش همه عالم گرفت
شرم و ادب از ادبت شرمسار
گوش تو را عقل و خرد گوشوار
رشته تو رشته نظم جهان
سینه تو مخزن راز نهان
وقت خوشت وقت مناجات تو
شاد پیمبر زملاقات تو
كس نبرد راه به سامان تو
جز پدر و شوهر و یزدان تو
هم زپی عرض ادب گاه گاه
یافته جبریل در آن خانه راه
خانه تو گلشن مهر و وفا
مكتب تو مكتب صدق و صفا
نیست عجب گر به چنین مكتبی
تربیت آموخته چون زینبی
ای یكمین بانوی كاخ عفاف
جان به فدایت كه به شام زفاف
پیرهن خویش به مسكین دهی
خاطر آن غمزده تسكین دهی
زین ملكات و ملكوتی صفات
فاطمه جان عقل و خرد مانده مات
باد فدایت پدر و مادرم
خاك ره فضّه تو افسرم
مهر تو سرمایه ایمان من
یاد تو باغ گل و ریحان من
ای پدرت رحمة للعالمین
مرحمتی كن به من دل غمین
من كه ز احسان تو شرمنده ام
دست به دامان تو افكنده ام
این جمله مقام معظم رهبری در جمع مردم شیراز كه فرمودند: «من تا زنده هستم نخواهم گذاشت ذره ای انحراف در مسیر حركت ملت ایران به سمت آرمان ها ایجاد شود»، را باید به عنوان یك تابلوی هشداردهنده جدی مورد توجه قرار داد.
دکتر یدالله جوانی در یادداشتی که سایت یالثارات منتشر کرد نوشت :
راننده ای كه با خیال آسوده و راحت، در بزرگراه چهار بانده و هموار با سرعتی بالا و مطمئن در حال حركت است، اگر ناگهان تابلوهای هشدار دهنده پی درپی را ملاحظه كند، بلافاصله احساس خطر كرده، سرعت خود را كاهش داده و دقت خود را بیشتر می كند تا دچار سانحه ای خطرناك نشود، اما اگر همین راننده به هر دلیل علائم هشداردهنده در مسیر را نبیند و یا پس از رویت، با بی خیالی، اعتنا نكرده و با همان سرعت بالا به حركت خود ادامه دهد، به طور قطع گرفتار حوادث خطرناك و بعضاً جبران ناپذیر می شود.
شرایط كنونی ما در بزرگراه انقلاب چنین است كه با تابلوها و علائم هشداردهنده جدی روبه رو شده ایم. این هشدارها را باید جدی گرفت تا از این مقطع و مرحله نیز به سلامت عبور كنیم. البته در طول ۳۲ سال گذشته، كاروان بزرگ انقلاب در مسیر حركت به سمت آرمان های الهی خویش همواره با خطرات مواجه شده و لكن با بصیرت و هوشیاری از موانع و گذرگا ه های حادثه خیز عبور كرده است. خطری كه اكنون انقلاب اسلامی ملت ایران را تهدید می نماید، خطر انحراف است. امام امت، عالمان دین و صاحب نظران ذی صلاح طی هفته های اخیر، تابلوها و علائم هشداردهنده ای را در برابر دیدگان امت اسلامی قرار داده اند.
این جمله مقام معظم رهبری در جمع مردم شیراز كه فرمودند: «من تا زنده هستم نخواهم گذاشت ذره ای انحراف در مسیر حركت ملت ایران به سمت آرمان ها ایجاد شود»، را باید به عنوان یك تابلوی هشداردهنده جدی مورد توجه قرار داد. معمولاً رهبران دینی هرگاه با یك خطر و انحراف بزرگ و جدی مواجه شوند از چنین ادبیاتی برای هشدار دادن و آگاه ساختن پیروان استفاده می كنند. حضرت امام خمینی(ره) نیز اینگونه با امت خویش سخن گفتند و فرمودند: «من تا زنده هستم نخواهم گذاشت انقلاب به دست لیبرال ها و ملی گراها بیفتد.» آن عزیز سفر كرده آن قدر این خطر را جدی ارزیابی می نمود كه خطاب به مردم فرمود: «من در میان شما باشم یا نباشم نگذارید انقلاب به دست نامحرمان و نااهلان بیفتد.»
این جمله مقام معظم رهبری در جمع مردم شیراز كه فرمودند: «من تا زنده هستم نخواهم گذاشت ذره ای انحراف در مسیر حركت ملت ایران به سمت آرمان ها ایجاد شود»، را باید به عنوان یك تابلوی هشداردهنده جدی مورد توجه قرار داد.
مردم به خوبی مشاهده كردند آن خطری كه حضرت امام(ره) را به شدت نگران ساخته بود، در چه بستری شكل گرفته بود. باند فاسد، شیاد، قدرت گرا و شیطانی مهدی هاشمی معدوم با راهبرد نفوذ توانست فردی را كه به دلیل حاصل عمر امام بودن، مردم فقیه عالیقدرش می نامیدند و خبرگان او را در جایگاه قائم مقام رهبری قرارش داده بودند، از مسیر اصلی انقلاب منحرف و در نهایت در برابر نظام و امام قرار دهد. پیامدهای سهمگین ناشی از این انحراف، در نامه معروف حضرت امام(ره) به منتظری در تاریخ (۶/۱/۱۳۶۸) اینگونه ترسیم می شود: «از آنجا كه مشخص شده است شما بعد از من این انقلاب و نظام را به لیبرال ها و از كانال آنها به منافقین خواهید داد دیگر صلاحیت رهبری را ندارید.» البته طبق نامه حضرت امام (ره) به نمایندگان مجلس سوم، ایشان دو سال خون دل خوردند تا كار به این نقطه (عزل منتظری) نرسد، لكن در رهاسازی منتظری از چنگال آن باند منحرف و فاسد موفق نشدند.
اكنون نیز یك باند فاسد، شیاد، قدرت گرا و شیطانی با بهره گیری از راهبرد نفوذ و توفیق در جلب اعتماد برخی از صاحب منصبان، دغدغه هایی را در دلسوزان نظام پدید آورده و آنان بر اساس همین دغدغه ها، زنگ های خطر را به صدا درآورده اند. آنچه خطر این جریان انحرافی را نگران كننده می سازد، ماهیت دینی و اعتقادی انحراف است.
علائم هشداردهنده امروز از سوی علما و صاحب نظران، خطر انحراف دیگری را با شكل و ماهیتی متفاوت نشان می دهد. اكنون نیز یك باند فاسد، شیاد، قدرت گرا و شیطانی با بهره گیری از راهبرد نفوذ و توفیق در جلب اعتماد برخی از صاحب منصبان، دغدغه هایی را در دلسوزان نظام پدید آورده و آنان بر اساس همین دغدغه ها، زنگ های خطر را به صدا درآورده اند. آنچه خطر این جریان انحرافی را نگران كننده می سازد، ماهیت دینی و اعتقادی انحراف است. حضرت آیت الله مصباح یزدی كه به حق رهبر معظم انقلاب اسلامی از ایشان با عنوان مطهری زمان یاد فرمودند، اخیراً نسبت به ظهور فرقه ای منحرف شبیه فرقه ضاله بهائیت هشدار داده اند؛ فرقه ای كه با تمسك به برخی از آموزه های دینی و باورهای مذهبی، لكن با صحنه گردانی انگلیسی ها پدید آمد. بنابراین عقل و شرع حكم می كند همه دلسوزان اسلام و انقلاب، هشدارهای داده شده در این ایام نسبت به خطر انحراف یك جریان نفوذی را جدی بگیرند.
كاربر محترم شما می توانید این مطلب را در سه قسمت مطالعه نمایید.
فیلم و سینما به عنوان یكی از مهمترین وسایل ارتباط جمعی در زندگی روزمره افراد، داد و ستدهای اجتماعی، ساختار زندگی انسان ها، چگونگی برقراری ارتباطات درون گروهی و برون گروهی و حتی اندیشه هر فرد برای چگونه زیستن است. به طوری كه می توان ادعا كرد اندیشه ها، تفكرات، عقاید، نگرش ها و در یك روند كلی، فلسفه زندگی انسان ها با فیلم شكل می گیرد، تغییر می كند، اصلاح یا تخریب می شود … . به عنوان مثال زوجی در حال جدایی، با دیدن فیلمی كه در آن یكی از طرفین با گذشت و ایثار تداوم دهنده زندگی مشترك می شود، یا نمایش عواقب و عوارض طلاق، دوباره به هم پیوند می خورند و این چیزی جز تأثیر اعجاب انگیز فیلم روی افراد نیست.
با اندكی دقت در زندگی روزانه افراد ، می توان به نقش فیلم در سلیقه سازی و پرورش افكار عمومی پی برد و دریافت كه از این راه اندیشه ها و سلیقه های نو در افراد شكل گرفته و ایجاد می شود و حتی در كردار و سلوك آنان نیز نمایان می شود. اینجاست كه بیش از پیش به وظیفه خطیر هنرمندان و فیلم سازان در سازندگی یا سقوط فرهنگی ملل پی برده می شود .
فیلمساز با استفاده از فنون سینمایی و به كارگیری موضوعات خاص، می تواند جامعه را به مراتب عالی انسانی رهنمون شود و یا تا حضیض ضلالت و خصایص حیوانی نزول دهد.
در این بحث سعی داریم گریزی بر آفت فعلی جامعه داشته باشیم. این پرچمدار تهاجم فرهنگی چیزی نیست جز ماهواره و فیلم هایی كه از طریق امواج ، افكار و خواسته های كشورهای غربی را به دیگر جوامع تزریق می كند.
تأثیر كلی فیلمها
محتوای فیلم ها می تواند تماشاگر را در حالتی مثل خواب مصنوعی قرار دهد. به طوری كه اگر حوادث نمایش داده شده در فیلم، در محیط واقعی روی دهد، واكنش های خفیف تری را بر می انگیزد ، یا شاید اصلاً چنان عكس العمل هایی به همراه نداشته باشد. البته این تأثیرات روی تمام افراد یكسان نیست. موقعیت و مشخصات تماشاگر هنگام تماشای فیلم از یك سو ، و جنبه فنی و مضمون فیلم عوامل دو گانه ای هستند كه باید در توجیه و نوع تأثیرپذیری تماشاگر در نظر داشت. به هر حال فیلم بیشترین تأثیر را روی گروه كودك و نوجوان و افراد كم دانش می گذارد.تأثیر فیلم ها حتی در بازی های كودكان نمود می یابد. تأثیر تخریبی فیلم ها تا آنجا است كه تحقیقی در فرانسه نشان داد كودك یا نوجوانی كه بیش از یك بار در هفته به سینما می رود نیازمند مراقبت روان پزشكی است. زیرا تأثیر تخریبی فیلم های ساخته شده در این كشورها (كه به صورت قاچاق و غیر مجاز وارد ایران هم می شوند یا از طریق امواج ماهواره ای، موریانه وار و از طریق والدین ناآگاه به منازل ما می آیند) كه بر اثر تحریك شدید احساس و ایجاد آشوب اختلال در عواطف و هیجانات ایجاد می شود بسیار بیشتر از نقش تربیتی آن است.
شدت تأثیر فیلمها بر كودكان از آن جهت است كه برای كودك ، فیلم چیزی جز واقعیت نیست. به عبارتی كودك برای فیلمها جنبه تصوری و خیالی قایل نیست. از نظر او آنچه كه می بیند جزئی از زندگی واقعی است. خصوصاً هنگامی كه محتوای فیلم برای كودك جذاب و دارای كشش باشد. مثل فیلمهایی كه پر است از حركات دفاعی یا ورزش های رزمی برا ی پسران! اینجاست كه كودك غرق تماشای فیلم می شود و آنچنان در فضای حركات و حتی نوع لباس بازیگر متمركز می شود كه وجود خود را از یاد می برد و همراه و همپای هنرپیشه ایفای نقش می كند. شخصیت بازیگر را می پذیرد و چنان در قالب نقش هنرپیشه فرو می رود كه انگار هر اتفاقی برای هنرپیشه می افتد برای خود او روی داده است. بدین سبب همراه با بازیگر شاد می شود، غمگین می شود، مضطرب و پریشان در حوادث می ماند و ...
خلاصه این كه كودك در ذهن خود و گاه در عمل، فیلم را بازی می كند. بسیاری اوقات بزرگسالان نیز به طور غیر ارادی تحت تأثیر فیلم، حركت های فیزیكی بازیگر آن را تقلید می كنند و مسلم است كه با جذاب تر شدن محتوا، عمق تأثیر فیلم بر افراد شدت می گیرد. نمونه بارز این مدعا هنگامی است كه هنرپیشه در فیلم سیگاری روشن می كند و به دنبال او، بیننده نیز، با تقلید آنی از حركات و سلوك هنر پیشه به صورت ناخودآگاه و غیرارادی، سیگاری روشن می كند!
تقلید آنی
گاه تأثیر فیلم ها از حد تقلید آنی فراتر می رود و مدتها زندگی فرد را دگرگون می كند و ساخت شخصیتی او را پایه ریزی می نماید یا تغییر می دهد، چرا كه خواسته ها، آرزوها و احساسات انسان در فیلمها به نمایش در می آید. طبق تحقیقات ، تأثیر پذیری كودكان هشت تا یازده سال بسیار شدید است. كودك به فیلم دل می بندد، فعالانه در ماجراهای آن شركت می كند، دنباله وقایع را با ذهن خلاق خود حدس می زند و با قهرمانان فیلم- خصوصاً شخصیت های محبوبش - منطبق می شود . در این سنین قهرمانان فیلم از نظر كودك قوی ترین انسان ها هستند. كودك نسبت به بدی و خوبی فیلمنامه یا آنچه كه می خواهد در ذهن او القا كند آگاهی ندارد. تنها ماجراهای فیلم را واقعی می پندارد و آنچه را می بیند چیزی جز واقعیت نمی داند. آنچه مهم است اتفاقات و آدم هاست: این كه هنرپیشه چكار می كند و در برخورد با ماجراها چه واكنش هایی از خود بروز می دهد.كم كم با ورود به دنیای نوجوانی و بلوغ، چیزی كه در درجه اول اهمیت قرار می گیرد خصوصیات آدم هاست. رفتار، حركات ، شیوه لباس پوشیدن ، آرایش مو و ... هنرپیشه آنقدر مهم می شود كه نوجوان سعی می كند از نظر ظاهری خود را با او هماهنگ كند ، و برای او اهمیتی ندارد كه رفتار و كردار هنرپیشه محبوبش مغایر با ارزش ها و فرهنگ خاص جامعه باشد . این مسئله در حد افراطی خود ، به پرستش هنرپیشگان منجر می شود.
در قسمت قبل مطالبی در مورد تأثیر كلی فیلمها بر كودكان و تقلید آنی مطرح شد و اینك می خوانیم ...
خطر اساسی
فیلم های مبتذل خطرات اساسی برای فرد و جامعه به دنبال دارد. تأثیر تخریبی فیلمهایی كه به صورت قاچاق و غیر مجاز وارد كشور می شوند ، به جرئت غیر قابل تخمین است. از آنجایی كه این گونه فیلمها تا حد زیادی با ارزشها و فرهنگ موجود در جامعه ما در تضاد هستند مشاهده این گونه فیلمها نقش عمده و اساسی در ایجاد مشكلات گوناگون خصوصاً مشكلات جنسی در كودكان و نوجوانان دارد. اكثر این فیلم ها حاوی مضامین غیر اخلاقی هستند و صحنه های انحرافی فراوانی در آنها به نمایش گذاشته می شود. این گونه فیلمها نه تنها برای كودكان و نوجوانان، بلكه برا ی جوانان هم بسیار مضر و خطرناك است. زیر امور جنسی را به صورتی بسیار نامناسب به نمایش در می آورند و جوانان را از دو جنبه روانی - اجتماعی مورد تعارض قرار می دهند و جامعه را به سمت انحطاط اخلاقی و اجتماعی و فرهنگی می كشانند.مسموم شدن ذهنیت نسل جوان و آینده ساز هر جامعه، به منزله از بین رفتن هویت شخصی و ملی آن كشور است. دیدن فیلم های نامناسب ، ره آوردی به جز آموختن اعمال خلاف و تهی شدن فرهنگ و تمدنِ كشور در ذهن جوانان و آینده سازان در بر ندارد. جوان و نوجوان می آموزد دروغ بگوید، پرخاشگری كند، و غرایز خود را برای هر نوع ارضاء آزاد بگذارد .
غریزه جنسی از بدو تولد به صورت غیر متمركز در طفل وجود دارد و به تدریج تغییر شكل می دهد و مسلم است اگر به صورت طبیعی و در شأن انسان تكوین و تكامل یابد، سرانجام كانون مقدسی به نام خانواده را پی ریزی می كند ؛ اما چنانچه راه به خطا بپیماید، نه تنها زندگی فرد را به انحطاط و زوال می كشاند، بلكه جامعه را به افسار گسیختگی و هرج و مرج اخلاقی سوق می دهد. جالب این كه اندیشمندان و متفكران جوامع غربی ، خود این وضع را مورد انتقاد قرار می دهند.
تأثیر فیلمها بر كودكان از آن جهت است كه برای آنها فیلم چیزی جز واقعیت نیست
در مواردی كه در فیلمها از كاراكترهای ترس آور و ایجاد شوكهای ناگهانی در بیننده ( صرفاً برای ایجاد كشش و میخكوب كردن تماشاچی تا آخر فیلم ) استفاده شود، فرد به اضطرابی مداوم سوق داده می شود. هیجانات كاذبی كه به وسیله این فیلمها در بیننده به وجود می آید خصوصاً در كودك فشار روانی ایجاد كرده و با اضافه شدن عامل تاریكی در شب ، به علت ترسی كه در نتیجه دیدن همین تصاویر به وجود آمده است، دیر به خواب می رود ، شب را با اضطراب سپری می كند و به احتمال قوی كابوس خواهد دید .در مواردی كه در فیلمها از جاذبه های جنسی استفاده می شود ، پس از خوابیدن ، عامل رؤیا پردازی نیز كمك می كند تا كودك یا نوجوان ( خصوصاً جوان ) ، در عالم رؤیا آنچه را كه در بیداری شاهد بوده ، به صورت افراطی و وسیع تر در ذهن تكرار كند و پس از بیدار شدن به دنبال ارضاء غریزه و به دست آوردن چیزی باشد كه در خواب دیده است. زیرا فشار روانی حاصل از دیدن تصاویر نامتناسب با سن و حتی درك، فرد را مجبور می كند برای از بین بردن این فشار، دست به تخلیه هیجانی بزند و ساده ترین روشِ برگرداندن تعادل را ، در خود ارضایی می بیند. چنین عملی به علت ایجاد احساس گناه، اضطراب مجدد ایجاد می كند و این دور باطل همچنان ادامه می یابد.
مسئله دیگر این كه كودك در فیلمهای غیر اخلاقی و غیر مجاز، چیزهایی را مشاهده می كند كه نباید ببیند . او شاهد روابطی می شود كه برایش تولید اضطراب می كند. زیرا واكنش همه ی ما در برابر آنچه گنگ و نامفهوم تلقی كنیم اضطراب است. دیدن صحنه های غیر اخلاقی برای كودكان كه درك درستی از قضیه ندارند اضطراب آور و تنش زاست و برای بزرگترها و نوجوانان و جوانان ، تحریك نادرست، نابهنگام و خارج از زمان غریزه جنسی است كه طبیعتاً به علت مساعد نبودن شرایط ، به شیوه ای نادرست و نامعقول مرتفع می شود. از آنجا كه كاراكترهای فیلم برای كودك واقعی هستند دیدن روابط جنسی در فیلمها برای كودك هیچ فرقی با این كه شاهد روابط زناشویی والدین خود باشد ندارد.
پیامبر اكرم تأكید فراوانی در مورد دور بودن رابطه جنسی از چشم و گوش كودك دارند. امام محمد باقر نیز می فرمایند: «زنهار از آمیزش در جایی كه كودك ، تو را می بیند. زیرا به خوبی آن حال را ( برای دیگران) توصیف می كند.» هانری مورای ، روان شناس معروف نیز در تحلیل رفتارهای انسان ، به نیازها و فشارهای محیطی اشاره می كند و تأكید خاصی روی فشارهای جنسی دارد. به نظر مورای یكی از دلایل ایجاد فشارهای جنسی در كودكان ، مشاهده روابط والدین است.
در قسمت قبل مطالبی در مورد خطر اساسی و آثار تخریبی فیلمها و تأثیر آن بر كودكان مطرح شد اینك در ادامه می خوانیم ...
نقش فیلم در شكل دهی سلیقه افراد
در قسمت اول به تأثیر فیلم و سینما در كودكان ، تقلید آنی و خطر و تأثیر تخریبی بعضی از فیلمها پرداخته شد، در این شماره نیز با توضیحات لازم مطلب را دنبال می كنیم.نكته تخریبی و انحرافی فیلمهای ضد ارزشی و ضد اخلاقی ، تنها نمایش صحنه های نادرست جنسی نیست. این فیلمها عمدتاً تركیبی هستند از پرخاشگری، قتل، جنگ، زد و خورد و تجاوز و وحشیگری به همراه موضوعات نامتعارف و غیر اخلاقی...
و كدام عقل سلیم دیدن این گونه تصاویر نامناسب را حتی برای بزرگسالان ، مناسب توصیف می كند چه رسد به كودكان و نوجوانان تلقین پذیر و تأثیر پذیر ...
آیا ما و شما، به عنوان پدر یا مادر آنقدر ساده ایم كه تصور كنیم فرزندمان از تمام كودكان دنیا جداست و از برقراری ارتباط دیداری با چنین صحنه هایی، دچار مشكل نخواهد شد؟ آیا می اندیشیم منحرفان اخلاقی و بزهكاران، از مادر جنایتكار و متخلف به دنیا می آیند؟ مگر نه این كه كودكان و نوجوانان امروز ، پدران و مادران فردا هستند؟
معضل اجتماعی
مسئله بعدی ایجاد حالت تعارض و ناكامی است كه در بیننده - خصوصاً جوان و نوجوان - به وجود می آید. گفتیم كودك یا نوجوان با هنرپیشه فیلم همانند می شود و سعی می كند رفتار، حركات و حتی تكیه كلامهای او را تقلید كند . از طرفی چون آموزشهای فیلم با آنچه در ساخت فرهنگی جامعه ما ارزش محسوب می شود انطباق ندارند . این تضاد فرهنگی سبب می شود نوجوان نتواند كاملاً رفتارها را تقلید كند. نوجوان در اثر این تفاوتها ، احساس ناكامی كرده ، بین خواستهای خود و آنچه جامعه و سیستم ارزشی حاكم بر آن از او می خواهد تعارض می بیند و همین احساس ناكامی و تعارض عاملی برای نزدیك شدن به اضطراب و بیماری روانی خواهد بود. گاهی این تضادها از حد تفاوت و تضاد درون و بیرون فراتر می رود . به این معنی كه وجدان اخلاقی كه بیشتر تحت تأثیر سیستم ارزشی حاكم بر محیط است چیزی می طلبد و هنرپیشه به عنوان الگوی رفتاری كه در اینگونه فیلمها معمولاً برخلاف فطرت پاك و خداجوی انسان حركت می كند، رفتاری متفاوت را طلب می كند. اینجاست كه تعارض شدیدی پیش می آید و آن تضاد ابعاد گوناگون درون انسان است. گویی كه شخصیت فرد شكاف برداشته و از درون، دو نیمه متضاد در برابرهم می ایستند. در اثر همین تعارض ها پیوند فرد با زندگی واقعی بریده می شود. نه می تواند آنچه كه خودش می خواهد باشد و نه آنچه جامعه از او انتظار دارد. در نتیجه نه شخصیت قابل قبولی برای خود دارد و نه برای جامعه .دوران نوجوانی را دوران تنش و طوفان زندگی تعریف كرده اند. دورانی كه نوجوان در بحران هویت دست و پا می زند. این تضادها هم به تشدید این تنشها كمك می كند و نوجوان در "آنچه كه هست"، "آنچه كه باید باشد" و "آنچه كه می خواهد باشد" سرگردان می ماند. در اثر تشدید این بحرانها، نوجوان عواطف متزلزل پیدا می كند، رضایت لازمه برای یك زندگی موفق را از دست می دهد، اصالت و هویت خود را به فراموشی می سپرد و معیار ثابت اخلاقی را از دست می دهد و ... و تمام اینها در اثر عدم هماهنگی پیامهایی است كه فیلمهای مبتذل و جامعه با هم دارند و به نوجوان تلقین می شود.
یكى از بزرگترین فلسفه قیام حسینى ایستادگى در برابر ظلم و ستم بى حساب حكومت اموى مخصوصا نسبت به شیعیان و تصفیه حساب حكومت با شیعه بود .
مـظالم حكومت اموى بى حد و حصر و در شمار نمى آید كه ما فقط به چند نمونه آن اشاره مى كنیم :
الف ـ سلب امنیت :
حكام امـوى براى آنكه بیشتر بر مردم مسلط گردند و حق نفس كشیدن را حتى از مردم سلب كنند در سراسر كشور اسلامـى چنان ترس و وحشتى به وجود آورده بودند كه فوق آن مـتـصور نبود، افـراد بى گناه را به جاى گناهكار و مطیع را به جاى مخالف مجازات مى كردند، با ظن و گـمـان و تـهمت افراد را تحت فشار قرار مى دادند، نیكان و خوبان را بدون مـحاكمه به زندان مى انداختند.
هیچـكس بر مـال و جان خود ایمن نبود و لذا حسین علیه السلام قیام كرد تا این ستمها و ظلم ها را ریشه كن نماید.
ب ـ تحقیر امت اسلامى :
یكى از كارهاى خطرناك حكومت اموى تحقیر و اذلال و خوار ساختن مؤمنان مخصوصا شیعیان امـیرالمؤمنین حضرت على بن ابیطالب علیه السلام بوده است ، و یكى از نشانه هاى این تحقیر داغ نهادن بر صورت و گردن برخى از شیعیان یعنى همان طورى كه دامها را به مـنظور شناسائى بر گونه و سر و گوش آنها داغ مى نهند و یا غلامان زر خرید حبشى را عـلامـت بردگى با داغى نشان مى گذاشتند، با شیعیان و مؤمنین راستین و دوستان على علیه السلام چنین مى كردند حسین علیه السلام قیام كرد تـا باب عـزت و آزادى را بر روى آنان بگشاید و از این كابوس خـطرناكى كه حیات و زندگـى آنان را در گرداب عمیقى قرار داده است نجات بخشد، چـنانكه در تـاریخ ثـبت است حجاج بن یوسف ثـقـفـى، گـردن انس بن مـالك و سهل بن سعد و دست جابر بن عبدالله انصارى را به جرم دوستى با على علیه السلام داغ نهاد.1
2ـ دفع ظلم از شیعه
حسین عـلیه السلام از مـشاهده ظلم هایى كه از ناحیه معاویه بر شیعیانش می گذشت در رنج بود كه ستـم بر آنان را به حد اعـلا رسانیدند، خـونهایشان را بدون دلیل مـى ریخـتـند، حتى بزرگانى را كه نمى توانستند مستقیما با آنها مواجه گردند و عـلنا آنها را بكشند ترور مى كردند، و در این زمینه بى شرمى را بجایى رسانیدند كه مـعـاویه به كشتن یاران على افتخار مى كرد، چنانچه به حسین علیه السلام اظهار داشت : یا ابا عبدالله مى دانى كه یاران پدرت را كشتیم و آنان را حنوط كردیم و كفن نمودیم و بر آنها نماز خواندیم و دفن كردیم ، حسین در جواب معاویه فرمود: لیكن، اگر دوستان شمـا را بكشم نه آنها را غسل مى دهیم و نه كفن مى كنیم و نه دفن خواهیم كرد (حسین علیه السلام با این جمـله مـعاویه را محكوم كرد یعنى معاویه دوستان على را مؤمن و مسلمان مى داند كه احكام اسلامـى را درباره شان اجرا مى كند و با این عقیده آنها را بدون جرم به قـتـل مى رساند) معاویه منتهى درجه كوشش خود را در دشمنى با دوستان على بكار برد و به هر نحو ممكن با آنها تصفیه حساب كرد كه ما به چند نمونه از آنها اشاره مى كنیم :
گفت : یه سوال دارم که خیلی جوابش برام مهمه
گفتم :چشم، اگه جوابشو بدونم، خوشحال میشم بتونم کمکتون کنم
گفت: دارم میمیرم
گفتم: یعنی چی؟
گفت: یعنی دارم میمیرم دیگه
گفتم: دکتر دیگه ای، خارج از کشور؟
گفت: نه همه اتفاق نظر دارن، گفتن خارج هم کاری نمیشه کرد.
گفتم: خدا کریمه، انشالله که بهت سلامتی میده
با تعجب نگاه کرد و گفت: یعنی اگه من بمیرم، خدا کریم نیست؟
فهمیدم آدم فهمیده ایه و نمیشه گول مالید سرش
گفتم: راست میگی، حالا سوالت چیه؟
گفت: من از وقتی فهمیدم دارم میمیرم خیلی ناراحت شدم
از خونه بیرون نمیومدم، کارم شده بود تو اتاق موندن و غصه خوردن،
تا اینکه یه روز به خودم گفتم تا کی منتظر مرگ باشم،
خلاصه یه روز صبح از خونه زدم بیرون مثل همه شروع به کار کردم،
اما با مردم فرق داشتم، چون من قرار بود برم و انگار این حال منو کسی نداشت،
خیلی مهربون شدم، دیگه رفتارای غلط مردم خیلی اذیتم نمیکرد
با خودم میگفتم بذار دلشون خوش باشه که سر من کلاه گذاشتن، آخه من رفتنی ام و اونا انگار نه
سرتونو درد نیارم من کار میکردم اما حرص نداشتم
بین مردم بودم اما بهشون ظلم نمیکردم و دوستشون داشتم
ماشین عروس که میدیدم از ته دل شاد میشدم و دعا میکردم
گدا که میدیدم از ته دل غصه میخوردم و بدون اینکه حساب کتاب کنم کمک میکردم
مثل پیر مردا برا همه جوونا آرزوی خوشبختی میکردم
الغرض اینکه این ماجرا منو آدم خوبی کرد و ناز و خوردنی شدم
حالا سوالم اینه که من به خاطر مرگ خوب شدم و آیا خدا این خوب شدن و قبول میکنه؟
گفتم: بله، اونجور که یادگرفتم و به نظرم میرسه آدما تا دم رفتن خوب شدنشون واسه خدا عزیزه
آرام آرام خدا حافظی کرد و تشکر
داشت میرفت
گفتم: راستی نگفتی چقدر وقت داری؟
گفت: معلوم نیست بین یک روز تا چند هزار روز!!!
یه چرتکه انداختم دیدم منم تقریبا همین قدرا وقت دارم. با تعجب گفتم: مگه بیماریت چیه؟
گفت: بیمار نیستم!
هم کفرم داشت در میومد وهم ازتعجب داشتم شاخ دار میشدم گفتم: پس چی؟
گفت: فهمیدم مردنیم،
رفتم دکتر گفتم: میتونید کاری کنید که نمیرم گفتن: نه گفتم: خارج چی؟ و باز گفتند : نه!
خلاصه ما رفتنی هستیم کی ش فرقی داره مگه؟
باز خندید و رفت و دل منو با خودش برد
اگر مدیر ساختمان هستید که دیگر بدتر. برای گرفتن حقوق اهالی ساختمان نباید برخی دیگر از حقوق آنها را زیر پا بگذارید و آرامش آنان را سلب کنید. اگر هم همسایه هستید که به قول معروف باید جواب بدهید که سر پیاز هستید یا ته پیاز؟ ساختمان مدیر دارد و این امور به وی مربوط میشود. بالاخره اگر کمی برای حقوق دیگران ارزش قائل هستیم باید در وهله نخست آرامش همسایهها را بر هم نزنیم. بهتر است از زبان شهروندان همینجا به این نکته نیز اشاره کنیم که سروصدا کردن در راهروها به دعوا محدود نمیشود. زیرا برخی ساکنان عادت دارند در راهروها با صدای بلند صحبت کنند و این کار نیز دستکمی از دعوا کردن ندارد.
بنبستهای جدید
اگر کیمیا بودن جای پارک و بیتوجهی رانندهها به قوانین راهنمایی و رانندگی همینطور به روال افزایشی خود ادامه دهد شاید تا چندی دیگر این اتفاقی را که در تصویر مشاهده میکنید در بسیاری از خیابانها ترافیکهای سنگینی رقم بزند. از سوی دیگر تعدادی از رانندهها نیز با باقی گذاشتن شماره تلفن خود روی داشبورد به حرکت خود جنبه اخلاقی نیز میدهند. حال آنکه هر نوع مسدود کردن مسیر خودروها و رهگذران مصداق بارز بیتوجهی به حقوق دیگران است. به طور حتم رانندههای گذری یا رانندههایی که میخواهند به پارکینگ خود رفت و آمد کنند وظیفه ندارند پیادهشوند و بعد از خواندن شماره تلفن راننده متخلف با وی تماس بگیرند.
خارج از وظیفه
به محض گرمشدن هوا بازار آبزرشکیها و فروشندههای هلههوله کنار مدرسهها گرم میشود. دانش آموزان نیز ممکن است برخلاف توصیههای والدین و اولیای مدرسه پول توجیبی خود را صرف خرید این موادغذایی غیربهداشتی کنند. اما در برخی مناطق شهر که کسی حریف این فروشندهها نمیشود، خود اولیای مدرسه برای تاکید بیشتر بر حفظ سلامت دانشآموزان بعد از تعطیلی مدرسه به این مناطق سرکشی میکنند تا به صورت حضوری نیز دانش آموزان را از این خرید خطرناک دور کنند. به هرحال جا دارد تا از زحمات این افراد که حتی خارج از حیطه وظیفه خود، احساس وظیفه میکنند تشکر کنیم.
از سردرد تا دردسر
اگر خیلی سر به هوا باشید یا زیادی سر به زیر ممکن است ابتدا دچار سردرد شوید و بعد از آن برای پرداخت هزینههای درمان خود دچار دردسرهای گوناگون. میپرسید چه ربطی دارد؟ ربطش این است که چنانچه در پیادهرویی که در تصویر مشاهده میکنید مشغول راه رفتن باشید و سربههوا یا سر به زیر باشید صاف با این میله برخورد کرده و ممکن است سرتان بشکند و راهی بیمارستان نیز بشوید. اما اگر مستقیم حواستان جمع مسیر باشد این احتمال کاهش مییابد؛ هرچند نصب کنندههای چنین داربستهایی نیز باید به جای وصل کردن پارچه به این داربستها، به فکر جمعآوری آن باشند.
تعداد صفحات : 5
این سایت می کوشد تا گوشه ای از فعالیت های آموزشی و پرورشی متناسب با یادگیری دانش آموزان مطالبی مفید و قابل استفاده دانش آموزان ارارائه دهد امیدوارم لحظاتی خوش در این سایت سپری کنید
مدیر آموزشگاه